نیک اندیشی، (فرهنگ فارسی معین) : همه دیانت و دین ورز و نیک رایی کن که سوی خلد برین باشدت گذرنامه، شهید، ای مایۀ خوبی و نیک رایی روزم ندهد بی تو روشنائی، رودکی، اگرنه عدل شه استی و نیک رایی او شدی سراسر کار جهان تباه و سیه، سوزنی، از نکویی و نیک رایی او راه جستم به آشنائی او، نظامی، همه عالم گرفت از نیک رایی چنین باشد بلی ظل خدایی، نظامی
نیک اندیشی، (فرهنگ فارسی معین) : همه دیانت و دین ورز و نیک رایی کن که سوی خلد برین باشدت گذرنامه، شهید، ای مایۀ خوبی و نیک رایی روزم ندهد بی تو روشنائی، رودکی، اگرنه عدل شه استی و نیک رایی او شدی سراسر کار جهان تباه و سیه، سوزنی، از نکویی و نیک رایی او راه جستم به آشنائی او، نظامی، همه عالم گرفت از نیک رایی چنین باشد بلی ظل خدایی، نظامی
ملایمت، خوش رفتاری، خوش خلقی، نیک خو بودن: به علم و عدل و به آزادگی و نیک خویی مؤید است و موفق مقدم است و امام، فرخی، عاشق مردمی و نیک خویی است دشمن فعل زشت و خوی لئام، فرخی، هزار سال همیدون بزی به پیروزی به مردمی و به آزادگی و نیک خویی، منوچهری
ملایمت، خوش رفتاری، خوش خلقی، نیک خو بودن: به علم و عدل و به آزادگی و نیک خویی مؤید است و موفق مقدم است و امام، فرخی، عاشق مردمی و نیک خویی است دشمن فعل زشت و خوی لئام، فرخی، هزار سال همیدون بزی به پیروزی به مردمی و به آزادگی و نیک خویی، منوچهری
خوشبختی، بهروزی، سعادت، نیک روز بودن: که شو زود بردار از او بند سخت نویدش ده از نیک روزی و بخت، شمسی (یوسف و زلیخا)، همه را روح و روز و روزی از اوست نیک بختی و نیک روزی از اوست، سنائی، چون صبح به فال نیک روزی برزد علم جهان فروزی، نظامی، به ناخوبتر صورتی شرح داد که بد مرد را نیک روزی مباد، سعدی، عروسی بود نوبت ماتمت گرت نیک روزی بود خاتمت، سعدی
خوشبختی، بهروزی، سعادت، نیک روز بودن: که شو زود بردار از او بند سخت نویدش ده از نیک روزی و بخت، شمسی (یوسف و زلیخا)، همه را روح و روز و روزی از اوست نیک بختی و نیک روزی از اوست، سنائی، چون صبح به فال نیک روزی برزد علم جهان فروزی، نظامی، به ناخوبتر صورتی شرح داد که بد مرد را نیک روزی مباد، سعدی، عروسی بود نوبت ماتمت گرت نیک روزی بود خاتمت، سعدی